53و خدا را در روزهاى معين ياد كنيد (روزهاى 11 و 12 و 13 ماه ذىحجه) و هركس شتاب كند [و ذكر خدا را] در دو روز انجام دهد، گناهى بر او نيست و هر كه تأخير كند، [و سه روز انجام دهد نيز] گناهى بر او نيست؛ براى كسى كه تقوا پيشه كند و از خدا بپرهيزيد و بدانيد شما به سوى او محشور خواهيد شد.
چقدر در اين آيه، دعوت پروردگار به آغوش پرمهرش جدى است و چقدر كلام صريح او، آدم را به وجد مىآورد كه پس از توصيه به ذكر و تقوا، با قاطعيتى بىنظير مىفرمايد: (وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ). انگار يار مهربان، تردامنان را به اينجا كشانده است تا در ايام معدودات، چهره به چهره خورشيد، دامنهاى تر را بر ديوارهاى بلند تقوا بخشكانند و پس از توبهاى واقعى، با وجودى پاك و پاكيزه، شياطين سهگانه را با سنگ خشم برانند و در كمال خلوص و بندگى، راهى درگاهش شوند.
مسير بين منا و جمرات را يك بار براى جنگ با شيطان بزرگ طى كردهام و اين بار بايد در ازدحامى شديد، با فشار جمعيتى كه نفسشان بوى ذكر مىدهد و با همه وجود خدا را به بزرگى ياد مىكنند، با حالت بىخودى پيش بروم.
اين بار ديگر به گامهايى نمىانديشم كه به آرامى، زمين زير پايم را پشت سر مىگذارند؛ بلكه در لحظههاى شورانگيزى كه انگار با حُرمِ نفسهاى شيفتگان، سبكبال پيش مىروم، فقط مىتوانم در حالى كه چشمانم آبى آسمان را مىكاود، در حد و اندازه افكار ناتوانم به عظمت آسمان بينديشم. فشردگى قدمهاى جمعيت كه مجال نگريستن به پيش