36پروردگار من! همانگونه كه مرا اطعام كردى و سيرابم نمودى، همانگونه كه مرا در دنيا و آخرت بىنياز فرمودى و به من عزّت بخشيدى، بر محمد و آل محمد درود بفرست... . 1
شورى اشك داغى كه روى لبهايم مىنشيند، عطش وجودم را براى رسيدن به مقام شكر به يادم مىآورد. نياز و خواهش بخشش او كه دلم را تا درگاه حنجرهام كشانده، آمادهام كرده است تا همراه امامم در مقام اعتراف به گناهان، از زبان او خاشعانه بگويم:
پروردگارا! من آن بندهام كه بد كردم و خطا رفتم؛ من همانم كه به عصيان امر تو همت گماشتم و نادانى كردم و به خواهشهاى دلم عمل كردم؛ من همانم كه با تو وعده كردم و عهد خود را شكستم؛ من آنم كه به نعمتهاى تو اعتراف كردم؛ اما به گناهان خود رجوع نمودم. پس حالا كه معترف و تائبم، از گناهانم درگذر. 2
آخرين جملههاى دعا را در حالى زمزمه مىكنم كه خورشيد، آرامآرام خود را به افق غرب رسانده و چيزى به اذان مغرب نمانده است. قرار است قبل از اذان، راهى سرزمينى شويم كه مشعرش مىگويند. پس بايد آخرين رهتوشههاى ادامه سفر را از سرزمين عرفات بردارم.
آخرين خواستههاى امام(ع) از پروردگارش را نيز در دعاى عرفه زمزمه مىكنم كه روزى حلال است و عافيت در دين؛ درخواست ايمنى از خوف است و آزادى از آتش دوزخ و بالاخره در آخرين فراز، امام(ع)،