21عقدههاست و بازكننده همه درها و برطرفكننده همه مشكلات. پس بايد با تنهايى و بىكسى هاجر، او را بخوانم. دل از دنيا بريدهام، اما طمع آخرت و دست يافتن به نعمت مغفرت الهى، چيزى نيست كه براى طلبش خجالت بكشم. پس با همه وجود صدايش مىزنم: «سُبحانَكَ يا لا الهَ الاّ انت، الغَوث، الغَوث خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَب». 1
همه اسماء و صفات الهى را كه در قالب دعاى جوشن كبير بر لباس آخرتم نقش بسته، تا چون جوشنى محكم و سپرى مطمئن در برابر عذاب آخرت و آتش جهنم در امانم بدارد، حالا در سعى بين صفا و مروه، در ذهنم مرور مىكنم تا چون نهرى از نور بر قلبم و سپس بر زبانم جارى شود.
اى پروردگار من! اى سيد و سرور من! اى سرپرست و ناظر و حافظ من! اى حبيب من! اى طبيب من! اى مهربانتر از همه مهربانان! اى داناتر از كل دانايان! اى حكيمتر از همه حكيمان! اى لطيفتر از هرچه لطيف است و اى جميلُ الثنا! اى كثيرُ الوفا و قديمُ الثنا! يا نورَ النور!... .
اى خدايى كه هرچه هست از نور پاك توست! با همه نورانيتت و با نظر لطفت، قلب مرا روشن كن. پروردگار من! از زبان بهترين بندهات، على بن ابىطالب(ع)، از تو مىخواهم كه كمال انقطاع را از هرچه غير توست، شامل حالم كنى و چشم دلم را به نور نگاهت روشن كنى تا جايى كه چشم دلم، حجابهاى نور را تا وصال معدن عظمتت از هم