17
مقدمه
امروزه «بيدارى اسلامى»، در قالب جنبشى اجتماعى و سازمانى و پديدهاى متأثر از نهضت فكرى انقلاب اسلامى ايران، در حال جريان است. اين جريان در عرصه كشمكشهاى سياسى و امنيتى، علاوه بر اينكه موجوديت و نفوذ خود را به اثبات رسانده، در حال تبديل شدن به قدرتى نقشآفرين در سطح جهانى است.
بيدارى اسلامى، همزمان با تهاجم همهجانبه غرب در جهان اسلام و عصر استعمار شروع شد و از آغاز تا دوران امام خمينى(رحمه الله)، مراحل گوناگونى را پيمود.
اين حركت كه در اصل، با انديشههاى كسانى چون «سيد جمالالدين اسدآبادى» جريان يافته بود، همواره در ميان حلقههاى محدود و معينى مطرح مىشد؛ به همين دليل، هيچگاه نتوانست به عنوان يك گفتمان مسلط عمل كند. حتى زمانى كه اين جريان، به دست كسانى چون «حسن البنا» و «سيدقطب» در مصر، ابعاد گستردهترى يافت، باز هم نتوانست به زندگى تودههاى مسلمان وارد و سبب خيزش اجتماعى و انقلابى شود. ولى پيروزى انقلاب اسلامى ايران، نقطه عطفى در تاريخ بيدارى اسلامى بود كه توانست روح تازهاى در كالبد گرايشهاى اسلامى و نهضتهاى مردمى بدماند.
انقلاب اسلامى ايران، در عمل، بسيارى از برنامههاى بيدارى اسلامى را تحقق بخشيد و با در نظر گرفتن چشمانداز احياى تفكر و هويت اسلامى، تمدنى جديد را