234مىكردند. طبيعى است اين دو كشور به دليل داشتن مواضع مشترك بايد به هم نزديك مىشدند.
ج) سفر محمدرضا پهلوى به عربستان
شاه ايران در سفر شش روزه خود به عربستان در سال 1957م، توانست به اختلافاتى كه بر سر استفاده نام «خليج العربى» به جاى خليج فارس به وجود آمده بود، پايان دهد. اين تنش به تحريك جمال عبدالناصر، رئيس جمهورى مصر صورت گرفته بود كه خود را رهبر ناسيوناليسم عربى مىدانست و رسانههاى عربستان هم به آن دامن زده بودند. گفتنى است سفر محمدرضا شاه بنا بود چند ماه زودتر از تاريخ يادشده انجام شود، اما سفر امير بحرين به عربستان آن را به تعويق انداخت؛ زيرا ايران ادعاى مالكيت بر بحرين را داشت و از سفر امير آن به عربستان ناخشنود بود.
پيشتر نيز ملك سعود، پادشاه عربستان به ايران سفر كرده بود. وى كه پس از درگذشت عبدالعزيز بن سعود، بنيانگذار عربستان سعودى، جانشين او شده بود، به ايران سفر كرد و مذاكرات امنيتى، سياسى و اقتصادى بين دو طرف صورت گرفت.
هر دو كشور در بحرانهاى لبنان و اردن، ماجراى شورش طرفداران ناصر و پان عربيسم، كودتاى 1958م عراق و سرنگونى خاندان هاشمى و روى كار آمدن عبدالكريم قاسم موضعگيرى مشترك داشتند.
از جمله آثار روابط حسنه ايران و عربستان اين بود كه ثبات نسبى در خليج فارس بهوجود آمد؛ زيرا ايران و عربستان حفظ امنيت اين منطقه را از اهداف استراتژيك خود مىدانستند. با وجود مواضع يكسان دو كشور در برخى تحولات سياسى جهانى و منطقهاى، مواضع آنها در برخى موارد، مخالف هم بود. براى نمونه، در پى اعلام خروج انگليس از خليج فارس در سال1971م، عربستان با وجود اعلام آمادگى ايران براى همكارى با كشورهاى حاشيه خليج فارس براى تأمين امنيت