257تخريب نمود. در نتيجه، آنجا فقط به قبرى تبديل شد كه اطراف آن سنگهاى سياه وجود داشت. اين سنگها، يك نوع سنگ آتشفشانى از اطراف نجف بود يا اينكه قبر مطهر امام على(ع)، بهوسيله سنگ مستحكم شده بود.
سپس دورهاى مىآيد كه به نظر مىرسد مدتش به اندازه مدت خلافت متوكل عباسى بوده است؛ برههاى از زمان كه بعيد نيست در آن برهه، قبر امام على(ع)، دستخوش تخريب نشده باشد؛ بهگونهاى كه در سال دويست و شصت و اندى، يعنى بعد از گذشت چند سال از كشته شدن متوكل روايت مهمى را مشاهده مىكنيم كه علامه مجلسى آن را روايت مىكند.
علامه مجلسى روايتى را در كتاب «بحارالانوار» 1، به نقل از محمد بن على ابن دحيم شتّانى يا شيبانى نقل مىكند كه وى قبر امام على(ع) را زيارت كرده و بىتوجهىهايى را كه به اين قبر مبارك شده است، مشاهده كرده است. اين روايت، به لحاظ تأييد آنچه درباره وجود بنا يا حصار پيرامون قبر امام على(ع) آورده است، درخور اهميت مىباشد؛ بهگونهاى كه توضيحى براى وجود سنگهاى مورد اشاره، پيرامون قبر امام على(ع)، وجود ندارد. همچنين به لحاظ آشكار ساختن اقدام داوود عباسى كه از آن سخن به ميان آمد و نيز تأكيد آن، داراى اهميت مىباشد. اگر ضريح مطهر امام على(ع) به شكل گنبد يا بنا يا حصار بود، نبش قبر امام(ع) يا تعرض به حريم آن، بسيار سخت مىشد.
صندوق آهنى داوود نيز در سال 273 ه .ق/ 866م، روى قبر مطهر امام على(ع) قرار گرفت. ممكن است اين صندوق تا زمان دستور محمد بن زيد داعى براى ساخت ضريح امام على(ع)، مقاومت كرده باشد كه در صفحات بعدى اين تحقيق، اقدامات محمد را در ساخت اين ضريح، بيان خواهيم كرد.