248به دقت به مطالعه و بررسى متون آن پرداخته است، چگونه دچار اين اشتباه شده است.
همچنانكه محمد جواد فخرالدين، در كتاب «تاريخ النجف حتي نهاية العصر العباسي»، نيز دچار همان اشتباه شده است. 1 اين كتاب در اصل، يك پايان نامه علمى بوده است و سزاوار نيست كه در آن، چنين خطايى رخ بدهد. با اين همه، وجود چنين اشتباهى، چيزى از اهميت آن كتاب نمىكاهد. محمد جواد مىگويد: «آنچه تمامى منابع اتفاق نظر دارند، اين است كه نخستين نشانهاى كه روى قبر اميرمؤمنان(ع) گذاشته شده است، همان علامتى است كه داوود بن على عباسى، روى آن ضريح مطهر، قرار داده است». نمىدانم منظور او از منابعى كه در اينباره اتفاق نظر دارند، چيست؛ چراكه من حتى يك منبع از دانشمندان قديم كه به چنين روايتى اشاره كرده باشند، مشاهده نكردهام.
سپس روايت شيخ طوسى را درباره اين صندوق مىآورد كه ابنطاووس و ديگران، آن را ذكر كردهاند. اما محمدجواد فخرالدين هنگام ذكر اين روايت، به اول آن دقت نمىكند. او به همين حد از اشتباه بسنده نمىكند. بلكه افزونبر آن، تاريخ قرار گرفتن صندوق را به سال 132 ه .ق/ 750م، نزديك مىگرداند و اين تاريخ را بهوسيله تلاش داوود بن على عباسى، براى آگاهى از حقيقت مربوط به قبر امام على(ع) و بهدست آوردن رضايت علوىها و ياران آنها از جمله شيعيان، اين اقدام خود را توجيه مىكند. اين خطايش، او را به خطاها و مباحثه با افراد ديگرى كشانده است كه دچار همان لغزش شدهاند؛ درحالىكه تمامى اين مباحثهها، بىاساس بوده است.