22شود. فاصله زمان استتار و زوال اين حمره در فصول مختلف سال متفاوت است و بين ده تا بيست دقيقه در نوسان مىباشد. برخى از فقها زوال چنين حمرهاى را مبدأ دخول وقت نماز مغرب، جواز افطار و زمان افاضه از عرفات دانستهاند.
اما حمرۀ مغربيه سرخىاى است كه در طرف مغرب، بعد از غروب خورشيد و زوال حمره مشرقيه، پديد مىآيد. حمره مغربيه درحقيقت استمرار حمره مشرقيه است 1 كه بر اثر شكست نور خورشيد كه در افق فرورفته است، حاصل مىشود. نام ديگر حمره مغربيه «شفق» است كه در آيات شريفۀ قرآن 2 بهكار رفته است.
راغب مىنويسد: «شفق اختلاط نور روز با تاريكى شب، هنگام غروب خورشيد، است». 3 ابن فارس از خليل نقل مىكند كه شفق همان حمره بين غروب خورشيد و وقت نماز عشاست. 4 برخى نيز، گرچه شفق را حمره دانستهاند، همانطور كه در ابتدا بيان شد كه حمره بر بياض نيز اطلاق شده است، آن را بر سفيدى بعد از سرخى طرف مغرب، بعد از غروب خورشيد تطبيق دادهاند. 5 ابناثير مىنويسد: «شفق نزد شافعى سرخىاى است كه بعد از غروب در طرف مغرب حادث مىشود و نزد ابوحنيفه سفيدىاى است كه بعد از رفتن حمره مغربيه باقى مىماند؛ بنابراين حمره از الفاظ اضداد است». 6
برخى زوال حمرۀ مغربيه را انتهاى زمان نماز مغرب دانستهاند 7 و برخى، مانند