53فعل الهى به غرضى معلل باشد، دليل نقصان در ذات او است؛ گويى براى استكمال ذات خود، آن فعل را واجب كرده است. 1
اين استدلال باطل است؛ زيرا اشاعره ميان «غرض راجع به فعل» و «غرض راجع به فاعل» خلط كردهاند. نقص در غرضى است كه به فاعل بازگردد؛ اما غرض در افعال الهى، به خود فعل تعلق دارد؛ يعنى خداوند متعال از باب تفضل بر بندگان و استكمال آنان، عالم هستى را خلق كرده و اوامر و نواهى خود را صادر فرموده است؛ نه آنكه اين فعل براى رفع نياز خود او باشد.
من نكردم خلق تا سودى كنم
بلكه تا بر بندگان جودى كنم
اين اعتقاد اهل سنت كه افعال الهى تابع اغراض و مصالح واقعى نيست، باعث مىشود فعل الهى، عبث و لغو باشد. توصيف فعل الهى به لغو و عبث بودن، قبيح و صدور فعل قبيح از خداى متعال، محال است.
بنا بر اعتقاد شيعه، خداى متعال غنى مطلق است و در عين حال، افعال او از لغو و عبث بودن نيز مبرا است. بر اساس اين مكتب، افعال الهى تابع اغراض، و مصالح و مفاسد است، اما اين اغراض به فعل تعلق دارد، نه فاعل. 2
آيات قرآن نيز در اين باره، صراحت كامل دارد. 3
ك) رؤيت الهى
به اعتقاد شيعه، ديدن خدا در دنيا و آخرت محال است؛ چون لازمه رؤيت، جسم بودن و جهت داشتن خدا است. اين اعتقاد بر خلاف نظر اشاعره و اهل حديث است كه به رؤيت خدا در قيامت معتقدند. 4