84 حديث ابوبكر نمىتواند معارض اين جواز باشد؛ آنجا كه گفته است: «برخيزيد و از اين منافق به رسول الله استغاثه كنيم»، و پيامبر (ص) در جواب فرمود: «به من استغاثه نبايد جست، بلكه تنها بايد به خداوند استغاثه كرد»؛ چرا كه از جمله روات اين حديث «ابنلهيعة» است كه معلومالحال است.
حتى اگر بپذيريم كه حديث، صحيح است، از قبيل اين آيه شريفه است كه (وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لٰكِنَّ اللّٰهَ رَمىٰ) (انفال: 17) يا اين حديث نبوى كه «من شما را [بر اين امر] وانداشتم، بلكه خدايتان واداشت». بنابراين معناى آن حديث چنين مىشود كه به من استغاثه كنيد، اما مستغاث حقيقى، خداوند تعالى است.
خلاصه آنكه اطلاق لفظ استغاثه بر كسى كه غوث از او حاصل مىشود، هرچند سببى و كسبى باشد [نه خلقى و ايجادى]، چيزى است كه هم از حيث لغوى مورد قبول است، و هم شرع، آن را مجاز دانسته است. بنابراين حديث مذكور را بايد تأويل نمود و بيان ما را در تأويل حديث، حديث بخارى درباره شفاعت روز قيامت تأييد مىنمايد. چنانكه آنان به آدم و سپس موسى و سپس به محمد (ص) استغاثه نمودند.
آيات توسل
براى اثبات جواز توسل و استغاثه دلايلى داريم كه از آن جمله اين آيه شريفه است: (يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّٰهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ) ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا بپرهيزيد و وسيلهاى براى تقرب به او بجوييد» (مائده: 35).