55
وهابيت و نفى قياس
وهابيت، همچنانكه اجماع را انكار مىكنند، منكر قياس هستند، و از انكار قياس هدفى جز خردهگيرى بر مجتهدان ندارند. آنان مىگويند: مجتهدان، كتاب و سنت را كنار گذاشتهاند و به مقتضاى ديدگاههاى خويش عمل مىكنند. كار وهابيان بهجايى رسيده كه حتى پيشوايان دين را كه قائل به قياس و حجيت آن هستند محكوم مىكنند و آنان را به اين اتهام كه دين را ناقص دانسته، با اجماع و قياس و امثال آن درصدد تكميل آناند، تقبيح مىكنند و مىگويند: نصوص، در برگيرنده تمام امور است و ما را از استنباط و قياس بىنياز مىسازد.
عجيب است كه وهابيان، براى تخطئه مجتهدان در قبول قياس، كلام خدا را به بازى گرفته، آيات قرآن را از معانى درست خود خارج ساختند و طبق هواى نفس خويش تأويل نمودند. اين در حالى است كه از تأويل آياتى كه ظاهر آن مشتمل بر وجود نقص در ذات خداوند تعالى و امور محال است، همچون عبارت «استواى بر عرش» و «يدالله» و «وجه الله» خوددارى مىنمايند.
ما نيز مىگوييم: مجتهدان به آراى خويش عمل مىكنند، چنانكه وهابيان نيز براى پيروان نادان خويش جايز مىدانند كه كلام خدا را مطابق فهم كوتاه خويش تفسير نمايند.