26از اين جهت، فدك هيچگاه وضع ثابت و استوارى نداشت، بلكه پيوسته در كشاكش گرايشهاى مختلف و سياست متضاد بود. گاهى به مالكان واقعى خود باز مىگشت و احيانا مصادره مىگرديد و پيوسته به صورت يك مسئله حساس و بغرنج اسلامى بود.
در دوران خلفا تا زمان على(ع) فدك وضع ثابت و يك نواخت داشت. از درآمد آن مبلغى مختصر به عنوان هزينۀ زندگى به خاندان پيامبر(ص) پرداخت مىشد و باقيمانده، مانند ديگر اموال عمومى، زير نظر خلفا صرف مىگرديد.
هنگامى كه معاويه زمام امور را به دست گرفت آن را ميان سه نفر تقسيم كرد: سهمى به مروان و سهمى به عمروبن عثمانبن عفان و سهمى هم به فرزند خود يزيد اختصاص داد.
فدك همچنان دستبهدست مىگشت تا اين كه مروانبن حكم، در دوران خلافت خود، همۀ سهام را از آن دو نفر ديگر خريد و از آن خود قرار داد و سرانجام آن را به فرزند خود عبدالعزيز بخشيد و او نيز آن را به فرزند خود عمربن عبدالعزيز هديه كرد يا به ارث برد.
هنگامى كه عمربن عبدالعزيز به خلافت رسيد تصميم گرفت كه بسيارى از لكههاى ننگين بنىاميه را از محيط اسلامى پاك سازد. از اين جهت روى گرايشى كه به خاندان پيامبر(ص) داشت، نخستين مظلمهاى را كه به صاحبان اصلى آن باز گردانيد موضوع فدك بود. وى آن را در اختيار حسنبن حسنبن على و به روايتى در اختيار حضرت سجاد(ع) قرار داد 1. او نامهاى به فرماندار مدينه ابوبكربن عمرو نوشت و دستور داد كه فدك را به فرزندان حضرت فاطمه(عليها السلام) پس دهد.