57 مخزومى» است 1و به همين سبب او را «مخزومى» معرفى كردهاند. برخى «ابوبره» را اهل فارس (يا همدان) مىدانند كه «سائببن صيفى» او را به اسلام دعوت كرد و تا زمانى كه پسرش قاسم متولد شد، در مكه سكونت داشت. 2
او جدّ قاريان مشهور مكه بود. برخى منابع نقل كردهاند كه او همراه مولايش «عبدالله بن سائب مخزومى» نزد پيامبر(ص) آمد و آن حضرت را بوسيد. آزادى ابوبره پس از سفارش پيامبر به مولاى او بود كه نصيحت كرد تا در حق ابوبره نيكى كند و عبدالله بن سائب او را در راه خدا آزاد كرد. 3
33. ابوصُفْرَه عَتكى ازدى
برخى او را ايرانى تبار و ساكن جزيره خارك مىدانند. نام او را «بسخرةبن بَهبوذان» نقل كردهاند كه به عمان رفت و نامش به «ابوصفره» معرّب شد. او در عمان بافندگى مىكرد. سند صحابى بودن او روايتى است كه از نوادگان او نقل شده است و براساس آن، ابوصفره با ردايى زرد رنگ براى بيعت نزد پيامبر(ص) آمد و مسلمان شد. زيبايى او موجب شگفتى حضرت شد. ابوصفره در پاسخ پيامبر كه نامش را جويا شد، خود را پادشاه و پادشاهزاده معرفى كرد و با اشاره به تعداد فرزندانش (هشت پسر و دخترى به نام صفره) خود را فرزند كسى معرفى كرد كه