41 داشت، گفت: من به داورى پيامبر شما راضيم، ولى مرد منافق يكى از بزرگان يهود، به نام كعب بن اشرف را برگزيد؛ زيرا مىدانست با هديه مىتواند نظر او را به خود جلب كند و به اين ترتيب با داورى پيامبر، مخالفت كرد. 1
2. بعضى از تازهمسلمانان، طبق عادت زمان جاهليت، در آغاز اسلام، داورىهاى خود را نزد دانشمندان يهود و يا كاهنان مىبردند و اين آيه در حق همين افراد، وارد شده است، نه منافقان. 2
در هر حال، اين فرد، خواه منافق باشد، خواه فرد تازه مسلمان، نوعى مخالفت با فرمان خدا كرده است. خداوند درباره اين فرد، يادآور مىشود كه اگر آنها نزد پيامبر(ص) بيايند و خود، استغفار كنند و پيامبر هم درباره آنان استغفار كند؛ يعنى شفاعت نمايد، خدا گناهان آنان را مىبخشد. بنابراين، آيه، يك ضابطه كلى است و اختصاص به موردى مانند فرد منافق يا تازه مسلمان ندارد، بر فرض اينكه درباره منافق هم باشد، اگر شفاعت پيامبر(ص) درباره آنان پذيرفته باشد، درباره ديگران، به طريق اولى پذيرفته خواهد شد. اگر منافق مجاز است كه درخواست شفاعت كند، مؤمن واقعى به طريق اولى از اين حق بهرهمند مىباشد.
اين آيه، كاملاً توسل جستن به پيامبر(ص) يا اولياى الهى را يك امر