90
حكايت
ياد دارم شبى در كاروانى، همه شب رفته بودم و سحر در كنار بيشهاى خفته. شوريدهاى كه در آن سفر همراه ما بود، نعرهاى برآورد و راه بيابان گرفت و يك نفس آرام نيافت. چون روز شد، گفتمش: «آن چه حالت بود؟» گفت: «بلبلان را ديدم كه به نالش و فغان درآمده بودند از درخت و كبكان از كوه و غوكان در آب و بهايم از بيشه. انديشه كردم كه مروت نباشد همه در تسبيح و من به غفلت خفته».
دوش مرغى به صبح مىناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
يكى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد به گوش
گفت: باور نداشتم كه تو را
بانگ مرغى چنين كند مدهوش
گفتم اين شرط آدميت نيست
مرغ تسبيح گوى و من خاموش 1
19. احرام و آموزۀ پاسداشت نباتات
حرمتِ شكستن درخت و يا كندن هر گياه ديگرى كه در حرم روييده است، قداست نباتات را براى حاجى مجسّم مىسازد و او را با نباتات، صلح و آشتى مىدهد و بدينگونه نباتات را از دست يازيدن هوسپرستانه وى ايمن مىدارد.
«بارى در حريم امن الهى و در حال احرام نبايد درخت يا گياهى را كند؛ زيرا اين كار از بين بردن «حرث» و «نسل» است. نابود كردن حرث و نسل، فساد است و كار مفسدان و دوزخيان. اما بهشتيان كه همواره در جهت اصلاح و احياى زمين و دل آدمىاند، گياه نمىكَنند و علفى نابود نمىكنند. اينها آثار خداست در سرزمين خدا و كسى كه عاشق اوست، به آثار او تعرض و تجاوز نمىكند». 2
«در حقيقت، احرام، تمرينى براى تربيت ماست تا با طبيعت كه ملك خداست