110 شمارى مىكند». 1
يكى از نزديكان شهيد آيتالله دستغيب مىگويد:
با آن بزرگوار در مكه معظمه و عمره مفرده همسفر بودم، يكپارچه شور و هيجان و اهل دعا بود. از نشانههاى عشق و شور و هيجان او آنكه در بيتاللهالحرام هر موقع كه سراغش را مىگرفتى، يا در حجر اسماعيل بود يا در طواف يا قرآن مىخواند و دعا مىكرد و مشغول نماز و تهجد بود. اگر گوش فرا مىداديد، آهنگ جانسوز او را مىشنيديد و چشم اشكبار او را مىديديد. آفتاب گرم عربستان، عمودى بر سرش مىتابيد، دماى هوا نزديك پنجاه درجه بود. اما او عاشقانه و آسوده و آرام همچنان طواف مىكرد و در مجاورت درب كعبه صلوات مىفرستاد و دعا مىخواند. طوافش كه پايان مىيافت، وارد حجر اسماعيل مىشد، زير ناودان طلا مىايستاد و دعاى وارده را مىخواند. سپس در پشت مقام ابراهيم به نماز طواف مىايستاد، و دانههاى اشك، چون گوهرى تابناك بر رخسار درخشانش جارى مىشد. لبيكهاى او عاشقانه بود و نيايشهايش از سر شوق و دلدادگى. 2
«عاشقى»، برترين و زلالترين و پاكترين نوع تعامل با آفريدگار جهان است، و «عشق» ارزندهترين كالاى «عاشق» براى ارائه به پيشگاه «معشوق». «عشقورزى» پرشورترين و زيباترين شكل ابراز احساسات در برابر معبودى است كه سرچشمه همه زيبايىهاست، و اين كيمياى عشق چون بر مس وجود انسان زده شود، او را به رنگ معشوق درمىآورد و هستى او را زرّين مىكند. همه پيامبران و اولياى الهى، در عشق، در نقطه كمال بودند. آنان حتى با شنيدن نام معشوق از خود بىخود مىشدند، و دار و ندارشان را به پيشگاه معبود مىنهادند.