35
إلى جميعهم... 1
چون يوسف عليه الصلاة و السلام وفات يافت او را در صندوقى از سنگى گذاشته و در رود نيل دفن كردند. گفته شد در سنگ مرمر، به جهت آنكه چون وفات يافت مردم در مورد او نزاع كردند و اهالى هر محلى مىخواست تا در محله آنان دفن شود به جهت اميد به بركت او، تا به حدّى نزاع بالا گرفت كه قصد كشتن يكديگر را داشتند، و در آخر به اين نتيجه رسيدند كه او را در رود نيل دفن كنند به طورى كه آب بر او جارى شود و از او گذشته و بركتش به همه مردم برسد...
ى) سامرى و تبرك به خاك اسب جبرئيل
خداوند متعال درباره قصه سامرى و اينكه گوساله را با خاكى ساخت كه از زير پاى اسب جبرئيل برداشته بود مىفرمايد:
(قٰالَ فَمٰا خَطْبُكَ يٰا سٰامِرِيُّ* قٰالَ بَصُرْتُ بِمٰا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهٰا وَ كَذٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي) (طه: 95 و 96)
(موسى رو به سامرى كرد و) گفت: تو چرا اين كار را كردى، اى سامرى؟! گفت: من چيزى ديدم كه آنها نديدند؛ من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم، واينچنين (هواى) نفس من، اين كار را در نظرم جلوه داد!