82همان دو دروغگو باشد.
ب) شعيب: مقصود، شعيب بن ابراهيم كوفى ناشناس است. ابنعدى گويد: «او مشهور نيست». ذهبى گفته است: «روايتى را سيف از زبان او نوشته، او مجهول است». 1
ج) سيف بن عمر: ابن حبان گفته است: «سيف بن عمر، جعليات را همچون رواياتى ثابت نقل مىكند».
او همچنين مىگويد: «گويند كه او جعل حديث مىكند و متهم به زندقه است». حاكم گفته است: «او به زندقه متهم شده و در روايت بىاعتبار است». ابنعدى گفته است: «برخى احاديث وى مشهور است و عموم آنها منكر و غير قابل پيروى است». ابنعدى گفته است: «عموم احاديث وى منكر است». برقانى به نقل از دارقطنى گفته است: «او متروك است». ابن معين گفته است: «ضعيف الحديث است و از او خيرى نيست». ابوحاتم گويد: «حديث او متروك است و احاديث او شبيه واقدى است». ابوداوود گويد: «او كسى نيست».
نسائى گفته است: «ضعيف است». سيوطى گويد: «جاعل است». وى حديثى را از طريق سرى بن يحيى از شعيب بن ابراهيم از سيف نقل كرده و گفته است: «جعلى است و در ميان راويانش اشخاص ضعيف هستند كه از همه ضعيفتر سيف است». 2