65ابوذر در هنگام گرفتن بيعت (از اين رويدادها) غايب بود. وقتى كه آمد، گفت: «از سر قناعت درست رفتار كرديد، ولى خويشاوندى را وانهاديد. اگر كار را در اهلبيت پيامبرتان قرار مىداديد، دو نفر هم با شما اختلاف نمىكردند».
سلمان گفت:
در انتخاب يك سالمند درست عمل كرديد و دربارۀ اصل به خطا رفتيد. چنانچه خلافت را ميان آنها مىنهاديد، دو تن هم با شما اختلاف پيدا نمىكردند و آن را در آسايش مىخورديد.
از ميان نصوص ياد شده و امثال آن، برخى معتقد شدند كه اصل و سرچشمۀ تشيع، آن لحظههاى دشوار در تاريخ اسلام بود. ولى فراموش كردند كه آنچه آنها براى تصوراتشان انتخاب كردهاند، پايههاى استدلالشان را فرو مىريزد و بطلانش را ثابت مىكند. كسى كه دربارۀ اين نصوص تأمل كند، به روشنى درمىيابد كه انديشۀ تشيع، مولود اين شرايط پيچيده نيست. برخلاف تصور آنها، موضوع خلافت على(ع) براى همگان روشن بود كه وقتى متوجه شدند جهتى بيرون از محاسبات و تصورات آنان پيدا كرده و از آن مسير شناخته شده منحرف گشته است، در خانۀ على(ع) گرد آمدند و موضع و اعتقادشان را آشكارا اعلام كردند.
آرى، اين نوع تجمّع بزرگان و پيشگامان صحابه در آن شرايط آشفته و پر حادثه، در يك مكان و اتّخاذ موضعى يكپارچه و ثابت، چندان سابقه نداشت و بيانگر آن است كه تشيع على(ع) از آثار و پيامدهاى سقيفه نبوده است.