19بهشت وارد مىشوند». آنگاه رو به على كرد و گفت: «آنان شيعيان تو هستند و تو امام آنان هستى». 1
14. مغازلى از كثير بن زيد نيز چنين روايت كرده است:
اعمش بر منصور وارد شد. چون چشمش به او افتاد، گفت: «اى سليمان! در صدر بنشين». گفت: «من هر جا بنشينم صدر مجلس همانجاست»، تا آنكه ضمن سخنانش گفت: «حديث كرد مرا رسولخدا(ص) و فرمود: جبرئيل اينك نزد من آمد و گفت: انگشتر عقيق به دست كنيد كه نخستين سنگى كه به يگانگى خداوند و رسالت من و جانشينى على و امامت فرزندانش و به بهشت رفتن شيعيانش گواهى داده، همين سنگ است». 2
15. او همچنين با سند خويش، از سلمان فارسى، از رسول خدا(ص) نقل كرده است كه گفت:
اى على! انگشترى به دست راست كن تا از مقربان باشى. گفت: «اى رسول خدا(ص)! مقربان چه كسانى هستند». فرمود: «جبرئيل و ميكائيل». گفت: «اى رسول خدا(ص)! چه انگشترى به دست كنم»؟ گفت: «عقيق سرخ؛ زيرا آن كوهى است كه به يگانگى خداوند و نبوت من و جانشينى تو و امامت فرزندان تو و به بهشت رفتن