33 امامرضا عليه السلام شمرده است... و ظاهر اين گفته اين است كه ايشان امامى است. ولى حال او بر ما مجهول است. 1
حديث دوم
كلينى از مفضّل بن عمر نقل كرده كه مىگويد:
ما به خانه امام صادق عليه السلام آمديم و مىخواستيم اجازۀ تشرف به محضرش بگيريم. از پشت در شنيدم حضرت سخنى مىگويد كه عربى نيست و خيال كرديم به لغت سريانى است. سپس آن حضرت گريست و ما هم از گريۀ او گريستيم. آنگاه غلامش بيرون آمد و به ما اجازۀ ورود داد. ما به حضورش رسيديم. من عرض كردم: «خدا به تو خير دهد! ما آمديم كه از شما اجازۀ ورود بگيريم، شنيديم به لغتى كه عربى نيست و به خيال ما سريانى بود، سخن مىگفتيد، سپس شما گريه كردى و ما هم از گريۀ شما گريستيم».
امام فرمود: «آرى؛ به ياد الياس پيغمبر افتادم كه از پيغمبران عابد بنىاسرائيل بود و دعاى او را مىخواندم كه در سجده مىخواند». سپس آن دعا را پشت سر هم مىخواند كه به خدا من هيچ كشيش و جاثليق شيوا لهجهتر از او نديده بودم و بعد آن را براى ما به زبان عربى ترجمه كرد و فرمود: او در سجودش همواره مىگفت: «خدايا! آيا تو مرا عذاب مىكنى درحالىكه روزهاى گرم را براى تو تشنگى كشيدم؟ آيا تو مرا عذاب مىكنى درحالىكه براى تو رخسارم را بر خاك ساييدم؟ خدايا! آيا تو مرا عذاب مىكنى درحالىكه براى تو از گناهان دورى گزيدم؟ خدايا! آيا تو مرا عذاب مىكنى درحالىكه براى تو شبزندهدارىها كردم؟» پس خدا به او وحى كرد: «سرت را بردار كه من تو را عذاب نمىكنم». الياس گفت: «اگر فرمودى عذاب نمىكنى و سپس