25ب) قول، فعل و تقرير پيامبر اكرم (ص) و ائمۀ معصومين عليهم السلام (سنت معصوم) كه به تواتر به ما رسيده باشد؛
ج) ضروريات دين اسلام.
اما اعتقاداتى كه از اين سه راه به دست نيايد، از عهدۀ مردم برداشته شده و اعتقاد به آنها واجب نيست، مگر زمانى كه علم و يقين به آنها پيدا كنند.
شيخ انصارى (ره) مىفرمايد:
اخبار به صراحت و روشنى دلالت دارد - ظهور و صراحتى كه ظاهر كلام عدهاى از بزرگان علما، مانند شهيد اوّل و ثانى در «ألفيه» و شرح آن و محقق ثانى در «جعفريه» و شارح آن، نيز مىباشد - بر اينكه در شناخت و معرفت پروردگار، همين مقدار كفايت مىكند كه موجوديت خداوند، واجبالوجود بودنش و صفات ثبوتيۀ خدا را كه به دو صفت علم و قدرت برمىگردند، تصديق كرده، بپذيريم و صفاتى را كه به حدوث و نيازمندى بازگشت دارد، از او نفى كنيم و معتقد باشيم كه هرگز قبيحى از او سر نمىزند.
در شناخت پيامبر (ص) نيز كافى است كه شخص پيامبر (ص) را با نسب مخصوص به خودش بشناسيم و نبوت و راستگو بودنش را بپذيريم. در اين جهت، لازم نيست به عصمت ايشان، از ابتداى تولد تا پايان عمر، اعتقاد پيدا كنيم...
در شناخت ائمه (ص) همين كافى است كه آنها را به نسب معروفشان بشناسيم و ايشان را پيشوايانى هدايتگر بهسوى حق بدانيم و در وجوب اعتقاد به بيش از اين مقدار، از جمله عصمت ايشان، دو نظريه وجود دارد...
و در تصديق به آنچه پيامبر (ص) آورده است، كفايت مىكند؛ تصديق آنچه به صورت متواتر از احوال مبدأ و معاد به ما رسيده و به آن علم پيدا شده؛ مانند تكليف به عبادات، سؤال در قبر و عذاب آن، معاد جسمانى، حساب، صراط، ميزان، بهشت و دوزخ؛ هرچند علم ما به اين موارد، علمى اجمالى باشد... .