25واقع نشده است. 1پس از نظر زمانى، تنها مىتوان در مورد سفر سوم بحث و بررسى كرد كه نزديك مراسم حج بوده است.
جالب توجه آنكه نقل نويسنده كتاب با هيچيك از مدارك معتبر اهل تسنن سازگارى ندارد. جريان خالد و استفاده سپاهيان از اموال زكات بدون اجازه اميرمؤمنان(عليه السلام) و شكايت مردم به نبى اكرم، در روايات سفر اول آمده است. درحالىكه هيچ سخنى از حجةالوداع در اين روايات نيست. بسيار تعجبآور است كه نويسنده كتاب چگونه ماجراى خالد را در سال دهم هجرى و واقعه حجةالوداع نقل كرده است. ضمن آنكه اين روايات نيز بر امامت و خلافت اميرمؤمنان(عليه السلام) دلالت دارد 2كه در آينده از آن سخن مىگوييم.
طبق مدارك معتبر اهل تسنن، نويسنده كتاب، بين روايات سفر اول و سوم و ماجراى غدير خلط كرده است. ما در ادامه توضيح خواهيم داد:
اولاً اگر منظور نويسنده، سفر سوم يمن است، هيچ ارتباطى با واقعه غدير ندارد و قبل از انجام دادن مراسم حج، پيامبر به شكايات جواب داده است.
ثانياً اگر منظور، سفر اول است، مدارك معتبر اهل تسنن هيچ ردپايى