22در اين سخن چند نكته نهفته است:
1. حكم به اينكه اين احاديث تنها نزد افكار شيعى پذيرفته است.
2. حكم بر محدثان اهل سنت بر اينكه اين روايتها را از روى تساهل نقل كردهاند و به اين ترتيب برخى احاديث (شيعه) ميان آنها نيز نفوذ كرده است.
3. حكم به جعلى بودن همه اين احاديث.
اينها داورىهاى بسيار دشوارى است و كسى كه اندك آشنايى با علوم حديث دارد، حق ندارد آنها را به آسانى مطرح كند. پاسخ هريك از اين داورىها به تفصيل خواهد آمد، ولى پيش از هر چيز بايد ضد و نقيضگويى اين سخن روشن شود. اگر طبق نظر نويسنده، شيعيان تنها كسانى هستند كه احاديث حضرت مهدى(عج) را مىپذيرند و «شمارى» از آنها به «برخى» از محدثان سنى «سرايت» كرده است، پس چرا در هشت سطر بعد مىگويد: «مىتوان به حجم انبوهى كه «تنها» اهلسنت نقل كردهاند، اشاره كرد». 1 چگونه است اين شمار اندك تسرىيافته، تنها پس از هشت سطر از سخن نخست، به تودهاى بزرگ تبديل مىشوند! چنانچه اين احاديث جعلى هستند، چرا تنها در يك صفحه بعد مىگويد:
اشاره مىكنم به اينكه «بسيارى» از اين احاديث در «صحاح» بهجز بخارى و مسلم نقل شده است! برخى از آنها را نيز «حاكم» در «المستدرك» و «ابنحنبل» در «مسند» خويش نقل كرده است. بهعلاوه سننالدانى، «نعيم بن حماد» و بسيارى ديگر. 2