18ويژگىهاى مكتب عدل على(ع) فراگير شود.
ميثم تمار در آخرين سال زندگانى خويش، براى انجامدادن حج يا عمره مفرده، به مكه رفت. هنگام بازگشت، به مدينه وارد شد و به حضور «اُمسلمه»، همسر باوفاى رسول خدا(ص)، رسيد. امسلمه پرسيد: «تو كيستى؟» ميثم گفت: «من عراقىام». امسلمه كه بانوى دانايى بود، از او خواست تا نسب و ويژگىهاى خود را بيان كند. ميثم گفت: «من غلام آزاده شده على بن ابىطالب(ع) هستم». امسلمه ادامه داد: «تو ميثمى؟» ميثم جواب داد: «بله، من ميثمم»، امسلمه با شگفتى گفت:
سُبحانَ الله! وَاللهِ لَرُبَّما سَمِعْتُ رَسُولَ الله(ص) يُوصِي بِكَ علياً فِى جَوفِ اللّيلِ. 1
سبحان الله! به خدا سوگند! بسيار مىشنيدم كه رسول خدا(ص) از تو به خير ياد مىنمود و سفارش تو را در نيمههاى شب به على مىكرد.
بنابراين پيامبر اسلام(ص) قبل از آنكه ميثم تمار را ببيند، براى تجليل از وى، به على(ع) سفارش او را مىكند، تا شخصيت و سرنوشت روشن او را كه مؤمنى مجاهد و فداكار، خدمتگزار به دين و امامت على(ع) و پيروان واقعى آن حضرت است، به نمايش گذارد. اما راز و رمز اين پيشگويى و آيندهنگرى پيامبر(ص) درباره ميثم تمار چه بوده است؟!
رسول خدا(ص) قبل از آنكه ميثم تمار به حضورش برسد، از آينده او