93
ولكن هذا الرجل - ابن تيمية - ابتدع له مذهباً و هو عدم تعظيم القبور، و انّها انّما تزار للترحم و الاعتبار بشرط ان لايُشدّ إليها رحل، فصار كلّ ما خالفه عنده كالصائل لايبالى بمايدفعه، فإذا لم يجد له شبهة واهية يدفعه بها بزعمه، انتقل إلى دعوى انّه كذب على من نُسب إليه، مجازفة و عدم نصفه، و قد انصف من قال فيه: علمه اكبر من عقله... 1
ولى اين مرد -يعنى ابنتيميه- مذهبى را بدعت گذاشته است كه همان تعظيمنكردن قبرهاست، و اينكه تنها به جهت ترحّم و عبرت گرفتن بايد زيارت كرد به شرط آنكه به سوى آنها بار سفر بسته نشود. لذا تمام مخالفانش نزد او همانند كسى هستند كه حمله كرده و باكى ندارد كه به چه وسيلهاى او را دفع مىكند. و چون - به گمان خود - شبهه سستى نداشته باشد تا به وسيله آن از خودش دفاع كند بىجهت و بدون انصاف به نسبتدادن به دروغ روى آورده است. لذا منصفانه در حق او گفتهاند كه عملش از عقلش بيشتر است...
6. حسن بن على سقاف شافعى
او مىگويد:
فاتضح انّ مجرد النداء أو الإستغاثة أو الخوف أو الرجاء أو التوسل أو التذلل لايسمّى عبادة، فقد يتذلّل الولد لأبيه و الجندى لقائده و يخافه و يرجو منه أشياء، فلايسمّى ذلك عبادة له باتفاق