8و تاز تمدنى خود ادامه مىداد؛ تا جايى كه توانست پس از چند قرن، گوى سبقت را از مسلمانان بربايد و بدينترتيب، مفاهيمى همچون عقبماندگى، استعمار، غفلت تمدنى و جهان سوم، به تدريج در صحنه ادبيات سياسى شكل گرفت.
هرچند در طول اين مدت، حكومتها يا دولتهاى مقتدرى مانند «صفويه» يا «عثمانى» روى كار آمدند، ولى با وجود اين، نتوانستند خط سير نيرومندى را در مقابل تمدن غرب ايجاد كنند. در اين مدت، علماى مبارز و روشنفكران متعهد دينى، سعى در زنده كردن دوباره تفكر دينى داشتند. مجموع اين فعاليتها را در دو سده اخير مىتوان در بيدارى اسلامى خلاصه كرد.
شكوفايى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى(رحمه الله )، جرقه رعدآسايى در غفلتزدايى اسلامى بود كه امواج بيدارى آن، به سرعت به سراسر جهان اسلام رسيد.
امام خمينى(رحمه الله ) با ارائه تفسير و ديدگاهى جديد از دين و كاركردها و مبانى آن، به نظريه بيدارى اسلامى در قالب انقلاب اسلامى، جلوهاى خارجى و تحققى عينى بخشيد.
بدينترتيب، مىتوان گفت كه امام خمينى(رحمه الله )، نقطه عطفى در روند بيدارى اسلامى بود كه با تحليل جديدى كه از تعاليم دين داشت، همه مسلمانان جهان را به هويت مشترك اسلامى فرا خواند.
در انديشه امام خمينى(رحمه الله )، حج با ظرفيتها و كاركردهاى اخلاقى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى خود در سطح فردى، ملى و بينالمللى، جايگاه ويژهاى داشت؛ بهطورى كه مىتوان ايشان را