29حاجتش را برآورم. هنوز طوافم به پايان نرسيده بود كه امام صادق عليه السلام وارد طواف شد، دست بر شانهام نهاد و هر دو مشغول طواف شديم. طواف من تمام شد، ولى به احترام امام صادق عليه السلام وى را همراهى كردم. آن مرد حاجتمند كه در كنارى نشسته بود و امام صادق عليه السلام را نمىشناخت، به خيال اينكه من حاجتش را فراموش كردهام، هر بار كه از مقابلش مىگذشتم با دست اشاره مىكرد. امام از من پرسيد: «چرا اين مرد به تو اشاره مىكند؟» گفتم: «فدايت شوم او منتظر من است كه پس از طواف نزد او بروم و وامى به او بدهم. چون دست مبارك شما بر شانه من است، خوش ندارم شما را ترك گويم». امامصادق عليه السلام بدون لحظهاى درنگ دست از روى شانه من برداشت و فرمود: «مرا به حال خود واگذار و برو حاجت او را برآور». من رفتم و كار او را اصلاح كردم. روز بعد امام صادق عليه السلام را ديدم كه با اصحابش سخن مىگفت. تا مرا ديد، سخن خود را قطع كرد و گفت: «اگر براى برآوردن حاجت يكى از برادران مؤمن خود سعى كنم، نزد من بهتر است از آزاد كردن هزار بنده در راه خدا». 1
خدمترسانى برترين عمل
عملكرد انسانها پس از اداى واجبات، هركدام اهميت و ارزش خاصى دارد. ولى هيچيك همسنگ خدمترسانى و تلاش براى حل مشكلات مردم نيست.
امام على عليه السلام مىفرمايد: «ارزش و فضيلت كارهاى نيك [از جمله