59بسيار نزديك و با شواهد و قراين مورد تأييد است، حجيت اين روايات را رد، و اعتبار آنها را از بين مىبرد و با اين احتمال براى آنها حجيتى شرعى و عقلايى باقى نخواهد ماند. حتى به بخشى از رواياتى كه سند صحيح دارد نيز نمىشود استناد كرد؛ زيرا صحت سند و عدالت راويان، دروغ عمدى را رد مىكند. اما دستاندازى ديگران در اصول و جوامع روايى آنان را مردود نمىسازد. 1
«علامه بلاغى» در تفسيرش پس از طرح رواياتى كه به وسيله آنها بر تحريف و كاهش استدلال مىشود، مىگويد:
سند بخش زيادى از اين روايات، به چند تن بازمىگردد و دانشمندان علم رجال، هريك از آنها را يا داراى سند ضعيف و مذهب فاسد [مىدانند]، يا از نقل روايت آنان دورى مىكنند و يا حديث و مذهبشان را مضطرب و ناپايدار مىشمارند. [چنين افرادى] از راويانِ ضعيف، نقل حديث مىكنند، يا به دروغگويى و دستاندازى به [روايات] متهماند كه من روا نمىدارم از تفسيرشان حتى يك حديث نقل كنم، يا [اينگونه افراد] به واقفىبودن معروفاند و بيش از همه مردم، با امام رضا(ع) دشمنى داشتند، يا غالى دروغگويند، يا ضعيفاند و قابل توجه و اعتماد نبوده و از دروغگويانند، يا روايتشان فاسد و متهم به غلو هستند. 2