40بنابراين مرجع ضمير در «له» همان رسولخدا(ص) است و معناى آيه اين است كه ما محمد(ص) را حفظ و نگاهدارى مىكنيم. اين سخن «فراء» 1 است كه «ابنانبارى» نيز آن را تأييد كرده است. 2
اما اين احتمال ناتمام است؛ زيرا مقصود از ذكر، در هر دو آيه، به قرينه تعبير فرستادهشدن تدريجى و نازلشدن دفعى، قرآن است و اگر منظور از آن رسول بود، مناسب بود كه با لفظ ارسال يا آنچه به اين معنا نزديك است، بيايد.
شايد اين احتمال در آيه سوره طلاق صدق كند؛ چنانكه از ظاهر آن برداشت مىشود، اما در آيه حفظ، صدق نمىكند؛ زيرا آيات قبل آن دلالت دارد كه مقصود از ذكر، همان كتاب خداست؛ همانگونه كه خداى متعال مىفرمايد:
وَ قٰالُوا يٰا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ* لَوْ مٰا تَأْتِينٰا بِالْمَلاٰئِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصّٰادِقِينَ* مٰا نُنَزِّلُ الْمَلاٰئِكَةَ إِلاّٰ بِالْحَقِّ وَ مٰا كٰانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ (حجر: 6 - 8)
و [كافران] گفتند: اى كسى كه ذكر (قرآن) بر تو نازل شده است، تو به يقين ديوانهاى. اگر راست مىگويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمىآورى؟ [آنان بدانند] ما فرشتگان را جز به حق نازل نمىكنيم و آنگاه كه نازل شوند، ديگر به آنان مهلت داده نمىشود.
در واقع، كافران مىگفتند كه فرد ديوانه نمىتواند از ذكر حفاظت كند