23البته اين حديث را بر فرض صحت سند بايد تأويل نمود؛ چرا كه در جاى خود ثابت شده كه خداوند سبحان جسم نيست.
2. و نيز به سندش از ابوبكر نقل كرده كه گفت:
انّ رسول الله(ص) صلّى الغداة ثم جلس حتّى اذا كان من الضحى ضحك رسول الله(ص) ، ثم جلس مكانه حتّى صلّى الظهر و العصر والمغرب و العشاء. كل ذلك لايتكلم، ثم قام إلى اهله، فسأله ابوبكر فقال: نعم، عرض على ما هو كائن من امر الدنيا و امر الآخرة. 1
همانا رسول خدا(ص) نماز صبح را به جاى آورد، آنگاه نشست و چون روز شد رسول خدا(ص) خنديد، سپس در مكان خود نشست تا آنكه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را به جاى آورد. در تمام اين كارها با كسى سخن نمىگفت، سپس به سوى اهل خود رفت. ابوبكر از او سؤال كرد: چيزى واقع شده. فرمود: آرى، آنچه كه قرار است از امر دنيا و آخرت واقع شود بر من نشان داده شد.
بخارى به سندش از طارق بن شهاب نقل كرده كه گفت از عمر شنيدم كه مىگفت:
قام فينا النبي(ص) مقاماً، فاخبرنا عن بدء الخلق حتّى دخل أهل الجنة منازلهم و أهل النار منازلهم، حفظ ذلك من حفظه و نسيه من نسيه. 2