43
اطلاق عبادت بر دعا
اگر در قرآن كريم 1 دعا عبادت شمرده شده و در روايات، مخ عبادت معرفى گرديده، به اين معنا نيست كه ندا، درخواست و دعا براى غير خدا، عبادت او بوده و موجب كفر و شرك است؛ چنانكه وهّابىها همين توهّم را دارند و غافلاند از اينكه دعا در آيه و روايات، به طور مسلّم به معناى لغوى (ندا) نيست. اگر بهمعناى ندا باشد، در اين صورت اگركسى يك نفر را صدا كرد و از او چيزى خواست، بايد عبادت كنندۀ او محسوب شود، در حالى كه اينگونه نيست و صدا زدن و از او چيزى درخواست كردن، عبادت نيست. از همينجا دانسته مىشود كه مقصود از دعا در اين آيه، ندا كردن خدا و سؤال كردن از اوست كه بايد با خضوع و خشوع و با تذلل كامل در پيشگاه ربوبىاش ايستاد و حاجات خود را بر او عرضه كرد كه تنها او فاعل مختار و مالك حقيقى دنيا و آخرت است و هرگونه بخواهد در آن تصرف مىكند.
بنابراين، انسان زمانى مخلوق را عبادت كرده كه او را فاعل مختار و مالك حقيقى دنيا و آخرت بداند. اما اگر او را شفيع در نزد خدا قرار دهد - چون مىداند خداوند براى او شفاعت قرار داده - در اين صورت او را نپرستيده و فعل حرام هم انجام نداده است.