37
بِسْم اللهِ الرَّحْمن الرَّحيم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، حَمْداً يُقَرِّبُنا الى رِضْوانِهِ، وَ صَلَوۀُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلى نَبِيِّهِ الْمُصْطَفى مِنْ ابْناءِ الرَّسوُلَيْنِ الكَريمَيْنِ ابْراهيمَ وَ اسْماعيلَ، صَلَوۀً تُزْلفُنا الى جَنَّتِهِ 1.
... اين كتاب « پديدۀ قرآنى » است. و همين عنوان كافيست كه خود را معرّفى كند. پس ديگر انصاف نيست كه من براى معرّفى استاد مالك بن نبى و كتاب گرانقدرى كه خود را با همين عنوان شناسانده، مقدّمهاى بنويسم.
بهراستى بر من سخت و گران است پيشگفتار كتابى را بهعهده گيرم كه شيوۀ آنچنان مستقل و متينى را ارائه مىدهد كه به گمان من بىسابقه و كاملاً ابتكارى است، سبك متكامل و روش متعالى و سطح بالايى كه تطبيق اصول و مبادى آن و نيز اشتياق خوانندهاش پيرامون نواحى و جوانب آن، آن را تفسير مىكند... و اين نه از باب و مقولۀ تعريف و تمجيد و مدّاحى است، زيرا بهدرستى مىدانم كه روزى مردى در محضر رسول خدا(ص) از مردى ديگر مدح و ثنا گفت، پيامبر(ص) خطاب به او فرمود: