40در مدّت كوتاهى، لشكرى بيرون از شمار از خيرهسران وهّابى فراهم نمود و در صدد استيلاى حرمين شريفين برآمد. هنگامى كه مقدّمات سفر فراهم شد، نامهاى به «شريف سُرور» امير مكّه نوشت و چنين اظهار كرد:
«با اجازۀ آن عالى جناب امارت انتساب، مىخواهم فريضۀ حج به جاى آورم.»
سعود تلاش فراوان نمود كه نظر شريف سرور را به اين معنى معطوف بدارد، ولى شريف سرور كه هماوردى دلير و شجاعى كمنظير بود، در پاسخ او نوشت:
«پيكر مردار وى را با شمشيرم هزار قطعه خواهم كرد. اگر لاشهاش را طعمۀ شير مىخواهد، بيايد!»
شريف سرور اردوى مختصرى فراهم كرده به سوى درعيه حركت نمود.
شريف سرور در ميان اعراب به صلابت و شجاعت معروف بود، تا جايى كه او را با دو هزار مرد جنگى برابر مىشمردند.
سعودبن عبدالعزيز هنگامى كه مطّلع شد كه شريف سرور با اردوى مجّهزى از مكّه خارج شده، دچار وحشت و دهشت گرديد و با سپاهيانش به كوههاى صعب العبور پناه برد.
شريف سرور او را دنبال كرده، در نخستين نبرد، سبك مغزان وهّابى را پريشان ساخت و بسيارى از آنها را طعمۀ شمشير نمود، آنگاه به مكّۀ معظّمه بازگشت و پس از اندك زمانى در بستر بيمارى افتاد و در گذشت.
سعودبن عبدالعزيز وقتى از رحلت شريف سرور مطّلع شد، فرصت را غنيمت شمرده، بر گسترش دايرۀ فساد تلاش نمود و راه پرفيض خانۀ خدا را