14حاكم شيعه به صراحت در ترويج شيعه عمل كند. با اين حال، بهاءالدين نهايت تلاش خود را ميكرده و چنان كه طبرى نوشته است « اكثر از خوف اين دولت همه اظهار تشيّع مىكنند». با اين همه از برخى از مطالب عماد چنين بر مى آيد كه علماى اهل سنت هم در دربارش رفت و آمد و حضور داشتهاند (كامل: 122/1). بنابراين طبيعى بوده است كه با پوشش ضديت با تعصب زمينه را براى افرادى مانند عماد طبرى فراهم كرده باشد. صاحب روضات با اشاره به علايق وى شعرى از نظام الدين اصفهانى خطاب به خواجه بهاءالدين محمد چنين آورده است: (روضات: 263/2).
قل للنّواصب كفوا لا أباً لكم
به هر روى، و بدون ترديد، عمادالدين طبرى، سخت به وى اعتماد داشته و نهايت تلاش خود را براى بسط تشيع در عهد اين حاكم بكار گرفته است. عماد طبرى طى سالهاى 672 به بعد شايد تا زمان درگذشت خواجه بهاءالدين محمد در سال 678 به اصفهان رفت و آمد داشته و طى اين سالها، دست كم شش نوشته خود را مزين به نام وى كرده است. اين كتابها عبارتند از: مناقب الطاهرين، الفصيح [المنهج]، اربعين، كامل، الكفايه و همين كتاب اخبار و حكايات. افندى از چهار كتاب نخست به عنوان آثارى كه وى به نام خواجه بهاءالدين محمد نوشته ياد كرده است [رياض: 271/2 270]. آقابزرگ در باره كتاب پنجم گفته است كه به دستور خواجه بهاءالدين محمد در اصفهان