21نمىتوانم رأى موافقى بدهم، لكن از اين جهت كه سفر «مكه معظمه» كمتر دست مىدهد و فعلاً رفيق خوب مهيّا و اسباب فراهم است، نمىتوانم مانع شوم...»
بهدنبال اين مذاكره و گفتگو سرانجام تصميم را به استخاره موكول و نزد مرحوم «حجة الاسلام آقاى سيد محمد تنكابنى»، در «مدرسه خان مروى» تهران استخاره مىكند و اين آيه مىآيد: وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقىٰ وَ إِلَى اللّٰهِ عٰاقِبَةُ الْأُمُورِ 1
پس از موافقت استخاره به منزل برادرخانم خود مرحوم «آيتاللّٰه آقاى سيد احمد طالقانى» 2 كه عازم سفر حج بودند رفته قرار مسافرت را با ايشان مىگذارد و سرانجام روز شنبه 26 شعبان سال 1338 ه . ق. اين مسافرت را آغاز مىكند و در نيمۀ رجب سال بعد به «تهران» بازمىگردد.
اين سفر نزديك به ده ماه و نيم طول مىكشد. و پر از خاطرات تلخ و شيرين است.
ايشان ابتدا از مسير، «كرج»، «قزوين»، «نهاوند»، «همدان»، «كرمانشاه»، «كِرِند»، «سرپل ذهاب» و «قصر شيرين» به «عراق» رفته و پس از زيارت مشاهد مشرفه در «عراق» به «بصره» مىآيد تا با كشتى به «جدّه» عزيمتكند ليكن وقتى به شهر «عشّار» در نزديكى «بصره» مىرسد و براى گرفتن بليط اقدام مىكند، معلوم مىشود، كشتى سيّار ما بين «بصره» و «جدّه»