26
گلشن اندوه
من خاك حريم حرمت بوده و هستم
شرمنده ز لطف و كرمت بوده و هستم
در كوى سليمانى تو جاى گرفتم
چون مور بزير قدمت بوده و هستم
مولاى دو عالم تويى اى دوست ولى من
يك بندۀ ناچيز و كمت بوده و هستم
غير از سركوى تو بهجايى نروم من
سينه زن پاى علمت بوده و هستم
در گلشن اندوه تو پژمردهترينم
يعنى كه خريدار غمت بوده و هستم
من هيچ نيم هيچ، در اين راه چو «ياسر»
خاك حرم محترمت بوده و هستم