91مناجات پرداخت و گفت: خدايا جز تو به كسى اميدوار نيستم...
همچنين، ابو طالب در مواقع قحطى و خشكسالى، برادرزادۀ خود را به مصلى مىبرد و خدا را به مقام او سوگند مىداد و باران مىطلبيد و در اين مورد اشعار معروفى دارد كه در كتابهاى تاريخ وارد شده است. حتى پيامبر صلى الله عليه و آله ، خود هنگام مذاكره با بحيرا، راهب «بصرى»، تنفر خود را نسبت به بتهاى معروفِ عرب اظهار كرد.
آنجا كه راهب، رو به او كرد و گفت: تو را سوگند مىدهم به حقِّ «لات و عزّى» مرا از آنچه كه مىپرسم، پاسخگو. رسول گرامى صلى الله عليه و آله بر او پرخاش كرد و گفت هرگز مرا به «لات و عزّى» سوگند مده. چيزى در جهان نزد من مانند پرستش آن دو مبغوض نيست. آنگاه راهب گفت تو را به خدا سوگند مىدهم از آنچه كه من سئوال مىكنم مرا آگاه كن. رسول گرامى صلى الله عليه و آله فرمود: آنچه مىخواهى بپرس. 1
همۀ اينها گواهى مىدهد كه رسول گرامى صلى الله عليه و آله و پسران و خاندان عبد المطلب، همگى خداپرست و موحد بودهاند و بهترين گواه بر يكتاپرستى او، همان اعتكاف او قبل از بعثت در غار حرا است.
سيرهنويسان، همگى اتفاق نظر دارند كه رسول گرامى، سالى چند ماه در غار حرا به عبادت خدا مىپرداخت. امير مؤمنان صلى الله عليه و آله در اين مورد مىفرمايد:
«وَ لَقَد كانَ يُجاوِرُ في كُلّ سَنَة بِحَراء فَأراهُ وَ لا يَراهُ غَيرُهُ»؛ 2
«پيامبر در هر سال، در كوه حرا اقامت مىگزيد؛ من او را مىديدم و جز من كسى او را نمىديد».
حتى روزى را كه او به رسالت الهى مبعوث شد در خود غار مشغول عبادت بود.
امير مؤمنان عليه السلام دربارۀ اين بخش از زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله چنين مىفرمايد:
«از روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از شير بازگرفته شد؛ خداوند بزرگترين فرشتهاى را براى تربيت او گمارد، و آن فرشته شبها و روزها بزرگوارىها و خوىهاى نيك را به او مىآموخت». 3