33مىشود كه امام معصوم در يك سخن شخصى را تأييد نموده و در سخن ديگر او را نفى كرده است.
پس عامل اصلى اختلاف سيره معصومين همان اختلاف شرايط زمان و مكان و اشخاص بوده است كه هر شرايطى حكم ويژه اى داشته و امام معصوم(ع) آن را انجام داده است و حكم خداوند نيز بى گمان درآن شرايط همان بوده كه امام معصوم آن را بيان كرده است وهمان حكم، درتمام شرايط مشابه و همانند نيز جارى مىگردد.
جايگاه سيره در فقه
جايگاه سيره در تدوين كتابهاى فقهى، جايگاه اساسى و بنيادى بوده است. هيچ حكم فقهى بدون شناخت سيره، استنباط نشده است. كار فقيهان گذشته در حقيقت، شناخت سيره معصومين(ع) در موضوعات مختلف فقهى بوده است. آنها تمام احكام فرعى فقهى را كه به آن دست يافته اند، از همين سيره معصومين استنباط كرده اند. تمام احكام فقهى كه فقها در موضوعات مختلف فقهى به تفصيل بيان كرده اند، در حقيقت بيان تفصيلى سيره معصومين است كه اگر سيره معصومين را درست شناخته اند، حكم خدا را درست بيان كرده اند، اما اگر در شناخت سيره به خطا رفته اند، در بيان احكام نيز دچار خطا شده اند. مستدل، يا غير مستدل بودن حكم فقهى نيز كه فقها بيان كرده اند، با همين سيره معصومين ارزيابى مىشود كه آن حكم بر اساس سيره معصومين بيان شده يا خير؟ يعنى آن حكم به نحوى در سيره معصومين بوده است يا خير؟ ضرورى است كه تمام احكام فقهى اعم از تصريحى يا استنباطى، مستند به سيره معصومين باشد. پس هر فقيهى نخست بايد سيره معصومين را بشناسد و سپس اين شناخت خود را براى ديگران بيان كند. پس فقيه واسطه شناخت، بين مردم و سيره معصومين است.