58با كسانى كه اهل جنگ نيستند مانند زنان و كودكان نبرد نكنيد و قيد احترازى نيست؛ زيرا معنا ندارد انسان با كسانى بجنگد كه اصلاً توان جنگيدن را ندارند تا اين كه از اين كار (قتال) نهى شود، بلكه معناى اين آيهى شريفه اين است كه با كسانى كه در حال جنگ با شما هستند بجنگيد و ايشان همان مشركان مكه بودند.
بنا بر اين سياق و معناى اين آيهى شريفه مانند آيهى شريفهى «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقٰاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللّٰهَ عَلىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ اَلَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ» 1 اذن ابتدايى و بلاشرط براى نبرد با مشركان جنگجو و فتنهانگيز است.
2. قتال در راه خدا و بر پا داشتن دين
آيهى شريفهى «وَ قٰاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّٰهِ» دستور به قتال در راه خدا مىدهد و در راه خدا بودن آن به اين است كه مقصود از آن بر پا داشتن دين و اعلاى كلمهى توحيد بوده باشد كه در اين صورت عبادت و تنها جلب رضايت خداوند مورد نظر است نه تسلط بر اموال و آبروى مردم و اساساً اين قانون چنان كه بيان خواهيم كرد براى دفاع از حقوق مشروعهى انسانيت كه به حكم فطرت سالم ثابت و محقق است وضع شده و چون دفاع اقدام بر عليه مردم تجاوزگر است ذاتاً محدود به حدود خاصى است و تعدّى خروج از حدّ است، از اين رو در ذيل آيه مىفرمايد: «وَ لاٰ تَعْتَدُوا إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» ؛ يعنى از حدود خويش تجاوز نكنيد كه خداوند اهل تعدى را دوست ندارد. 23.نهى از اعتداء به طور مطلق
«اعتداء» به معناى تجاوز نمودن است و در آيهى شريفه «اعتداء» به طور مطلق نهى شده است، بنا بر اين شامل هر عملى كه اين معنا بر آن صدق كند مانند قتال قبل از