23
لَبَّيْكَ لٰاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، انَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكُ لاَ شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».
در گرداگرد خانۀ كعبه انبوهى فشرده در يكديگر چون تودۀ موج خروشان دريا او را به كام مىكشد، اما اگر با آن موج تيرگى و مرگ همراه است، اگر خروش آن موج هرلحظه مُرغْواىِ بدرود حيات را به گوش مىخواند، اين موج فشرده و پىگير تودهاى از نور و دريايى از رحمت است. آنچه به چشم مىخورد نمازگزارى است كه به ركوع مىرود، طواف كنندهاى است كه گرد خانۀ خدا مىگردد؛ «لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، الَهِى الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحَرَمُ حَرَمُكَ وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ».
تاچشم كار مىكند جز يكرنگى، برادرى،صفاو همكارى صميمانه نيست و تا گوش مىشنود نام خداى بزرگ طنين انداز است؛ «فَلاٰ رَفَثَ وَ لاٰ فُسُوقَ وَ لاٰ جِدٰالَ فِي الْحَجِّ».
چنان سرگرم گزاردن مناسك حجاند كه گويى هريك تنهاست و ديگرى با او نيست. براى لحظهاى خود را غريب مىبيند، خوب كه مىنگرد مىبيند ديگران هم در احساس غربت با او شريكاند. همه غريباند، چنان غريب كه هيچ كس را پرواى ديگرى نيست. شگفتا در عبادتگاهى كه هرلحظهاى تكليف خاص دارد و نبايد يكى جاى ديگرى