٢٧همراه باشد. زمزمهى مناجات سالار شهيدان و سيّد شباب اهلالجنه در عرفات، چه زيبا اين هر دو را در يك سخن مىسرايد: «الهي أنت كهفي حين تعييني المذاهب في سعتها... و أنت مؤيدي بالنصر على أعدائي و لو لا نصرك إياي لكنت من المغلوبين ...
يا من جعلت له الملوك نير المذلة على أعناقهم فهم من سطواته خائفون » ١. و خطبهى رسولخدا صلى الله عليه و آله در يومالترويه كه در آن نسخ مقررات جاهليت وتحذير از فريب شيطان براى وادار كردن بنىآدم به عبادت خود و حكم قاطع به پيوند برادرى ميان همهى مسلمين را اعلام فرمود، خط كلى حج را معين مىكند.
حج بىبرائت، حج نيست
كدامين جان تشنه است كه از فيض كوثر محمّدى صلى الله عليه و آله و جوشش زمزم حسينى، اين جرعهها را بنوشد و هنوز در مضمون سياسى حج دچار ترديد و ابهام باشد؟ حج بى برائت، حج بى وحدت، حج بى تحرك وقيام، حجى كه از آن تهديد كفر و شرك برنخيزد، حج نيست و روح ومعناى حج را فاقد است.
بتهاى بزهكار استبداد و استعمار، حكمرانان ازخدا بىخبر و قدرتهاى سلطهگر جهانى، در گذشته و حال، همواره از حجِ بامضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسيده و با آن به مقابله برخاستهاند. آنها تبليغات دامنهدار و خصمانهيى را به وسيلهى آخوندهاى دربارى و ريزهخواران سفرهى عشرت خود بر ضد مضمون سياسى حج به راه انداخته و باهياهو و جنجال خواستهاند بقبولانند كه حج از سياست جداست و جز عبادتى به مثابهى عبادات فردى نيست؛ غافل از آنكه هر انسانِ اندكى هوشمند هم بوضوح درمىيابد كه اگر درس وحدت مسلمين و عظمت امت اسلامى و تعارف برادران جداافتاده و همصدايى صاحبان زبانها و نژادها و مليتها و مناطق جغرافيايى گوناگون و اعتصام به حبلاللّٰه با حالت طبيعى در حج منظور نمىبود و فقط عبادت و رابطهى جداگانهى انسانها با خداى خود مطلوب بود، آمدن از كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و پياده و سواره، آن هم در يك موسم خاص، چه معنى داشت؟ رنج پيمودن اين راه، چرا؟ و