11گفت: «مرگ، نيكوتر از اين است». او شمشير برداشت و قريشيان نيز شمشير برداشتند و با او به راه افتادند و نزد «تُبَّع» آمدند و گفتند شما را با ركن حجر چهكار؟ او گفت: «مىخواهم آن را براى قومم ببرم». قريش گفتند: «مرگ نزديكتر از اين است». سپس نزد ركن آمدند و ميان ركن و تُبَّع حائل شدند. خويلد در اينباره شعرى گفت: «مرا سرزنش نكنيد تا نزد بيت با آنان بجنگم؛ زيرا عذرى ندارم و شمشير در نزدم است».
ايستادگى خويلد و يارانش، تُبَّع را به وحشت انداخت. او پس از اين واقعه در خواب ديد كه آنان او را لعنت و به هلاكت تهديدش مىكنند. پدرِ خويلد (جد حضرت خديجه) در روزگار جاهليت در جنگ فجار كشته شد. 1مادر حضرت خديجه، «فاطمة بنت زائد» بود 2 كه نسبش به «عامر بن لؤى» مىرسيد. از اين رو، پدر و مادر حضرت خديجه از خانوادههاى اصيل قريش و در حسب و نسب، از برترين افراد آن دوران به شمار مىآمدند.