57صلح حديبيه، يكى از افرادى كه با پيامبر بيعت كرد، عبدالله بن ابى، رييس منافقان بود. 1 برخى صحابه به پيامبر(ص) اعتراض مىكردند كه ما مسلمانيم و آنها مشرك. صلح با مشركان موجب ذلت و خوارى ما مسلمانان مىشود. 2 آيا مىتوان گفت بنا بر آيه (لَقَدْ رَضِيَ اللّٰهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبٰايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ) ، خداوند از تمام كسانى كه در صلح حديبيه شركت داشتند، حتى از منافقان و معترضان راضى و خشنود است؟ افزون بر اينكه رضايت خداوند از آنها مربوط به همان زمان و همان بيعت حساسى است كه انجام دادند إِذْ يُبٰايِعُونَكَ ، نه تمام دوران زندگى و تمام كارهاى آنان. در اين آيه نيامده كه خداوند از تمام كسانى كه در صلح حديبيه با پيامبر بيعت كردند، براى هميشه راضى است؛ ولو آنكه بعداً هر خطا و گناهى را مرتكب شوند.
از ديدگاه قرآن، عاقبت به خيرى مهم است، نه انجام دادن برخى اعمال صالح در طول زندگى. اگرچه بلعم باعورا اسم اعظم مىدانست و دعايش مستجاب مىشد، بر اثر كجرفتارىاش منحرف شد و خداوند مقامات معنوى را از او گرفت. 3با نزديك شدن وقت نماز عشاء، صفهاى پراكنده جماعت، دوباره به تدريج، به هم پيوند مىخورد. محمدى كه مشتاق ادامه بحث است،