146تاريخىاش، در جلسه مياندارى مىكند، از حاجى اجازه مىخواهد آخرين سؤالش را مطرح كند و حاجى به شرط طولانى نبودن جوابش، مىپذيرد.
سعيدىفر مىپرسد: به نظر مىآيد امامت امام كاظم(ع)، بيشتر از امامان قبلى حرف و حديث داشته است. مطالبى كه تاكنون مطرح شد، درباره حوادث آغاز امامت آن حضرت بود، ولى درباره اواخر دوران امامت و زندگى آن حضرت هم سؤالاتى مطرح است.
در دوران امام رضا(ع)، عدهاى امام كاظم(ع) را قائم آل محمد[ و مهدى موعود مىدانستند و معتقد بودند آن حضرت از دنيا نرفته، بلكه زنده است و روزى قيام خواهد كرد. روى همين حساب، امامت امامرضا(ع) را نپذيرفتند و امام كاظم(ع) را آخرين امام دانستند. 1 اينجا باز هم همان سؤال قبلى به ذهن مىآيد. اگر تعداد و نام امامان از پيش معلوم بوده، پس چرا باز هم درباره امام قائم و امامت امام رضا(ع) اختلاف پيش آمده است و مردم به راحتى امام بعدى را نشناختهاند؟
وقتى سعيدىفر خوب سؤالش را مىپزد و به خورد جلسه مىدهد، نوبت پاسخ دادن حاجى مىرسد. گاهى كه سؤالها جدىتر مىشود، ترديد پيدا مىكنم كه حاج آقا مسعودى بتواند از پس پاسخ آنها برآيد. باز هم شوق شنيدن جواب، به جلسه سايه مىاندازد و حاجى مىگويد:
تمام حوادث آغاز تا پايان دوران امامت امام كاظم(ع)، مانند بىخبرى برخى شيعيان از امامت حضرت در آغاز، و انكار شهادت آن حضرت در