96خلوص نيت، انسان را مهاجر مىكند و هجرت دو گونه است؛ 1 هجرت صورى به ظاهر واقع مىشود، اما هجرتى كه خلوص مىآورد، هجرت باطنى و معنوى است و اين، نوع دوم هجرت است. سفر باطنى مبدأى دارد و مقصدى؛ مبدأش تاريكخانه نفس است و غايتش خداى تعالى. اگر كسى از خانه نفس خارج نشود، سفر او از نفس به سوى نفس است، در حالى كه سير سالك بايد از نفس به سوى خدا باشد. در اين سلوك بايد از نفسانيت و انانيت خارج شد و لذايذ نفسانى را دور كرد.
(وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّٰهِ) 2
هرگاه كسى از خانهاش براى هجرت به سوى خدا و رسول بيرون آيد و در سفر، مرگ وى را در رسد اجر چنين كسى بر خداست.
2. قصد تحول
روزى كه انسان در ميقات مىايستد، گذشته سياه خود را در نظر گرفته، دعا و استغفار بر لب جارى مىكند. اينك هنگامِ تحول است و اينك زمانه آن است كه حاجى انسانى دگر شود؛ لحظه تحقق تحولى عظيم است. زندگى انسان نقطههاى عطفى دارد كه مىتواند