27اكنون بايد پرسيد كه شعبى كدام قسم از جهاد را ادعا مىكند كه از نظر شيعه، بدون اجازه امام واجب نيست؟ آيا بايد شيعه اماميه را سرزنش كرد كه قسم دوم جهاد را در اين زمان واجب نمىداند و حاضر نيست تا زير پرچم حكومتهاى جور و طاغوتى قرار بگيرد كه تنها براى توسعه و كشورگشايى دست به جنگ مىزنند، نه براى خدا و دعوت به اسلام؟!
آيا براى اهل تسنن، جنگيدن در ركاب سلاطين جور، فضيلتى به شمار مىآيد؟ درحالىكه ما در تاريخ پس از فتوحات اسلامى كه در صدر اسلام اتفاق افتاد، مشاهده نمىكنيم كه اهل تسنن با دشمنان دين، از جمله يهود و نصارا، جنگيده باشند. بلكه تمام جنگهايى كه رخ داده، بين مسلمانان و آن هم بر سر قدرت بوده، نه براى دعوت به اسلام.
اما در عصر حاضر، اهل تسنن در خوارى به سر مىبرند. گويى همانند ميخىاند كه هركسى از راه مىرسد بر سر آن مىكوبد. از سوى ديگر، يهود و نصارا، جان و ناموس و برنامه مسلمانان را بازيچه دست خود قرار دادهاند. ولى اهل تسنن با اينكه جمعيتى ميلياردى را با دولتهاى متعدد تشكيل دادهاند، تنها نظارهگر صحنهاند؛ گويى همگان، همانند كفى روى سيلاباند كه هيچ خاصيت و ارزشى ندارند.
آرى آن گروه از اهل تسنن نيز كه مىجنگند، با مسلمانان مىجنگند و بين مسلمانان تفرقه مىاندازند. آنان با عناوينى مانند طالبان و القاعده، مردم مسلمان را در عراق، افغانستان، مصر، الجزاير و ديگر بلاد اسلامى به خاك و خون مىكشند. ولى هيچ مبارزهاى با اسرائيل، امريكا و ساير كشورهاى جهانخوار و استعمارگر ندارند؛ با آنكه مىبينند آنان با تجاوز به كشورهاى اسلامى، مسلمانان را زير سطله خود قرار مىدهند.