35مطلق و تام، اين كشور دست از تلاش بر نخواهد داشت. هر الگويى كه يك تهديد واقعى و يا فرضى را به شكل بالقوه يا بالفعل به نمايش بگذارد، از نظر آمريكا تنها دو گزارهى انقياد و تسليم و يا اضمحلال و نابودى را در پيشرو دارد.
از آن جا كه ماهيت آمريكا با نظم ليبراليستى بينالمللى گره خورده است، هر آن چه كه تهديد بالقوه يا بالفعل اين نظم باشد، تهديد عليه امنيت مطلق ايالات متحده نيز محسوب شده و با آن مقابله خواهد شد. راهبرد كلان امنيت ملى آمريكا كه در قالب طرح خاورميانهى بزرگتر خود نمايى كرده است، در واقع تلاش براى مقابله با اسلام به عنوان چالشگر ايدئولوژيك عليه نظم ليبراليستى بينالمللى و عليه منافع و امنيت مطلق آمريكاست و اين همان طرحهايى است كه آمريكا مىخواهد در منطقه اجرا نمايد و از آن به عنوان «درد زايمان» در منطقه ياد مىكند.
بدين ترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمى حقيقى و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامى (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگارههاى قومى و دينى و گفتارها و رفتارهاى متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاى ليبراليستى و هم سو با غرب است. ضمن آن كه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامى از نظر غرب و جهان سلطه، داراى مبانى دينى و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شدهاند و نظم ليبراليستى و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شدهاند. لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن امرى اجتنابناپذير عنوان شده است. براين اساس، اهداف آمريكا و غرب از ارائه طرح خاورميانهى بزرگتر را مىتوان بدين شكل خلاصه كرد: