66فرمود:«وقتى ما را وارد شهر دمشق كرديد،از دروازهاى ببريد كه تماشاگر كمترى داشته باشد و به سربازان بگو اين سرها را از ميان كجاوههاى ما بيرون ببرند و از ما دور كنند».
شمر برخلاف خواست امكلثوم عليها السلام دستور داد سرها را بر نوك نيزه كرده و در وسط كجاوهها ببرند و در چنين وضعيتى آنها را بين تماشاگران بگردانند.تا آنكه به دروازۀ دمشق رسيدند و بر پلههاى درِ مسجد جامع ايستادند؛همان جايى كه اسيران را نگه مىداشتند.
شمر كاروان اهل بيت عليهم السلام را در روز اول ماه صفر 1از دروازۀ ساعات كه براى ورود كاروان تزيين شده بود و مردم زيادى در آنجا اجتماع كرده بودند،وارد دمشق نمود.
ز) از دمشق به كربلا و مدينه (اولين سياهپوشى)
بدترين روزهاى حضرت زينب عليها السلام در شام بود كه ايشان را دنبال سر بريده امام حسين عليه السلام در كوچههاى شام مىگرداندند.تماشاچيان از ديدن آنها شادى مىكردند و به رقص و پاىكوبى مىپرداختند.پس از شهادت امام حسين عليه السلام و ياران باوفايش، حضرت زينب عليها السلام همراه كاروان اسيران كربلا،رهبرى دلسوختگان و داغديدگان را برعهده داشت و در كوفه و شام،با خطبههاى آتشين،به پاسدارى از خون حسين عليه السلام و رسالت الهى او پرداخت و بنى اميه را رسوا كرد.با خطبههاى او و امام سجاد عليه السلام (كه در مقاتل نيز به آن اشاره شده است) شام غفلتزده را دگرگون كرد و خفتگان را بيدار نمود و خانۀ دشمن را به عزاخانۀ حسين عليه السلام تبديل كرد.پس از مدت كوتاهى،يزيد مجبور شد كه اهل بيت عليهم السلام را با احترام به مدينه بازگرداند.
حضرت زينب عليها السلام به همراه اسيران،شام را ترك مىكردند،در حالى كه حضرت رقيه،دختر خردسال امام حسين عليه السلام را در آنجا از دست داده بودند.به دستور حضرت