38آيا تو هم آمادهاى لباس احرام بر تن كنى و به صحراى عرفات بروى؟
ناگهان خبر مهمّى به شهر مىرسد. گوش كن! يزيد براى مكّه، امير جديدى انتخاب كرده و اين امير همراه با لشكر بزرگى به نزديكىهاى مكّه رسيده است. 1او مىآيد تا نقشۀ شوم يزيد را عملى كند و شعلۀ نهضت امام حسين عليه السلام را خاموش كند.
امير جديد به مكّه مىرسد و وارد مسجدالحرام مىشود.
تا پيش از اين، هميشه امام حسين عليه السلام كنار خانۀ خدا به نماز مىايستاد و مردم پشت سر او نماز مىخواندند. موقع نماز كه مىشود امير جديد، در جايگاه مخصوص امام جماعت مىايستد.
امام حسين عليه السلام اين صحنه را مىبيند. ولى براى اينكه بهانهاى به دست دشمن ندهد، اقدامى نمىكند و پشت سر او نماز مىخواند.
با ورود امير جديد و بررسى تغييرات اوضاع مكّه، امام تصميم جديدى مىگيرد. مردم از همه جاىِ جهان اسلام به مكّه آمدهاند تا اعمال حج را بهجا آورند. دو روز ديگر نيز، مردم به صحراى عرفات مىروند. ولى امام مىخواهد به كوفه برود.
به راستى چرا امام اين تصميم را گرفته است؟
پيام امام حسين عليه السلام ، به گوش ياران و شيفتگان آن حضرت مىرسد: «هر كس كه مىخواهد جان خويش را در راه ما فدا كند و خود را براى ديدار خداوند آماده مىبيند، با ما همسفر شود كه ما به زودى به سوى كوفه حركت خواهيم كرد». 2امام حسين عليه السلام مىخواهد طواف وداع را انجام دهد. طواف خداحافظى با خانۀ خدا!
مردم همه در لباس احرام هستند و آرام آرام خود را براى رفتن به سرزمين عرفات آماده مىكنند. امّا ياران امام حسين عليه السلام بار سفر مىبندند.
مردم مكّه همه در تعجّباند كه چرا امام با اين عجله، مكّه را ترك مىكند؟ چرا او در اين شهر نمىماند؟